
بانکداری باز چیست و چه مزایایی برای مشتریان دارد؟
بانکداری باز (Open Banking) یکی از جدیدترین تحولات در صنعت بانکداری و فینتک است که به واسطه آن مشتریان میتوانند اطلاعات مالی و بانکی خود را با رضایت خویش به صورت امن در اختیار موسسات مالی ثالث و اپلیکیشنهای فنآوری مالی (فینتکها) قرار دهند.
این رویکرد که بر پایه رابطهای برنامهنویسی کاربردی (API) بنا شده است، امکان ایجاد یک اکوسیستم باز را فراهم میکند که در آن بانکها، شرکتهای فینتک و سایر ارائهدهندگان خدمات مالی با هم تعامل دارند. در واقع این سیستم نوین پل ارتباطی میان بانکها و فناوری است که با تفکیک دادههای مالی و ارائه دسترسی کنترلشده به این دادهها، انتخابها و امکانات بیشتری را برای مشتریان خلق میکند.
بانکداری باز چیست؟ (تعریف و مبانی)
بانکداری باز به زبان ساده یعنی ایجاد امکان دسترسی باز و کنترلشده به دادهها و سرویسهای بانکی توسط بازیگران مختلف صنعت مالی. در مدل سنتی، اطلاعات مالی مشتری در انحصار بانک بود و ارتباط بین بانکها و شرکتهای بیرونی محدود یا از طریق روشهای قدیمی انجام میشد. اما در بانکداری باز، بانکها APIهای خود را در اختیار شرکتهای معتبر ثالث قرار میدهند تا با اجازهی مشتری به دادههای حساب بانکی، تراکنشها و سایر اطلاعات مالی دسترسی یابند.
به این ترتیب، یک بستر اشتراکگذاری امن شکل میگیرد که سه بازیگر اصلی دارد:
- بانکها: که نگهدارنده و ارائهدهنده دادههای مالی هستند و از طریق API، این دادهها را به اشتراک میگذارند.
- فینتکها و شرکتهای ثالث: که با دسترسی به این دادهها، خدمات مالی نوآورانه و متنوعی توسعه میدهند (مانند اپلیکیشنهای مدیریت مالی، پرداخت دیجیتال، مقایسه محصولات مالی و غیره).
- مشتریان: که صاحبان اصلی دادهها هستند و با رضایت خود به سرویسدهندگان منتخب اجازه استفاده از اطلاعاتشان را میدهند.
ایده اصلی بانکداری باز این است که مشتری بتواند بدون محدود شدن به خدمات یک بانک، از بهترین خدمات مالی موجود در بازار بهرهمند شود.
برای تحقق این امر، استانداردهای فنی و امنیتی معینی تعریف شده است. به عنوان مثال، در سطح جهانی از پروتکلهایی نظیر OAuth2.0 برای احراز هویت امن و از APIهای استاندارد (مانند استانداردهای PSD2 در اروپا) استفاده میشود.
این استانداردها تضمین میکنند که تبادل اطلاعات تنها با رضایت مشتری و تحت نظارت مقررات انجام شود. شکلگیری بانکداری باز از اروپا و یا تدوین مقررات PSD2 (دستورالعمل دوم خدمات پرداخت) در سال ۲۰۱۸ آغاز شد. این دستورالعمل بانکها را به ارائه API برای دادههای حسابها و تراکنشها ملزم کرد.
پس از اروپا، بسیاری از کشورها این رویکرد را پذیرفتند و امروز بانکداری باز به یک ترند جهانی تبدیل شده است. به طور کلی، بانکداری باز بر شفافیت، همکاری و نوآوری در خدمات مالی تاکید دارد و چارچوبی ایجاد میکند که در آن همه ذینفعان (از بانکها گرفته تا استارتاپهای فینتک و مشتریان) برنده هستند.
مزایای بانکداری باز برای مشتریان
یکی از دلایل اصلی حرکت به سوی بانکداری باز، مزایای چشمگیر آن برای مشتریان است. در این بخش، مهمترین فوایدی که بانکداری باز برای کاربران خدمات مالی به همراه دارد را بررسی میکنیم:
- انتخابهای گستردهتر و خدمات شخصیسازیشده: بانکداری باز با ایجاد یک فضای رقابتی، امکان دسترسی مشتری به طیف وسیعتری از محصولات و خدمات مالی را فراهم میکند.
- در واقع افراد به جای محدود بودن به خدمات یک بانک میتوانند از طریق اپلیکیشنها و پلتفرمهای مختلف فینتک، بهترین گزینهها را بر اساس نیاز خود انتخاب کنند.
- بهبود تجربه کاربری و سهولت دسترسی: با بانکداری باز، انجام امور مالی برای مشتری بسیار آسانتر و سریعتر میشود. افراد میتوانند تمام حسابها و کارتهای بانکی خود را در یک داشبورد به صورت یکجا مدیریت کنند و با یک کلیک به اطلاعات موجودی، تاریخچه تراکنشها و وضعیت وامهای خود دسترسی یابند.
- همچنین خدماتی مانند پرداخت آنلاین قبوض، انتقال وجه لحظهای، مقایسه نرخها و افتتاح حساب دیجیتال توسط اپهای مختلف قابل انجام است که تجربهای روانتر و کاربرپسندتر نسبت به روشهای سنتی ارائه میدهد.
- مدیریت مالی هوشمند و تصمیمگیری آگاهانه: دسترسی آزاد به دادههای مالی این امکان را میدهد که اپلیکیشنهای هوشمند به تحلیل الگوهای هزینهکرد و پسانداز فرد بپردازند و توصیههای کاربردی ارائه دهند. برای مثال، یک اپلیکیشن میتواند با تحلیل مخارج ماهانه کاربر، بودجهبندی خودکار پیشنهاد کند یا بهترین راه سرمایهگذاری کوتاهمدت وجوه مازاد را نشان دهد.
- افزایش شفافیت و اعتماد: بانکداری باز به مشتری این قدرت را میدهد که کنترل کاملی بر دادههای خود داشته باشد و ببیند اطلاعاتش چگونه و توسط چه کسانی استفاده میشود. چون دسترسی به اطلاعات تنها با مجوز صریح مشتری انجام میشود، حس شفافیت و اعتماد در تعاملات مالی افزایش پیدا میکند. مشتری میتواند در هر زمان دسترسی یک سرویسدهنده ثالث را لغو یا محدوده دسترسیها را تنظیم کند.
- کاهش هزینهها و رقابت به نفع مشتری: با ورود بازیگران جدید و فینتکها به عرصه خدمات مالی، رقابت میان ارائهدهندگان شدت میگیرد که نتیجه آن نوآوری بیشتر و کاهش هزینههاست. برای مثال، ممکن است یک شرکت فینتک سرویس انتقال وجه را با کارمزد کمتری نسبت به بانکها ارائه کند یا پلتفرمی پیدا شود که نرخ سود بهتری برای سپردهها پیشنهاد دهد. این رقابت سالم سبب میشود بانکها نیز برای حفظ مشتریان خود کیفیت خدمات را بالا برده و قیمتها را منطقیتر کنند. در نهایت، مشتری از خدمات بهتر با هزینه کمتر بهرهمند خواهد شد.
علاوه بر موارد بالا، بانکداری باز میتواند فراگیری مالی (Financial Inclusion) را تقویت کند. این یعنی افرادی که پیشتر دسترسی کمتری به خدمات مالی داشتند، اکنون از طریق اپلیکیشنهای نوآورانه میتوانند وامهای خرد بگیرند، اعتبارسنجی شوند یا حساب پسانداز باز کنند. مجموع این مزایا نشان میدهد چرا بانکداری باز از منظر مشتریان یک تحول مثبت و امیدبخش قلمداد میشود.
مزایای بانکداری باز برای بانکها و صنعت مالی
بانکداری باز برای خود بانکها و کلیت نظام مالی نیز منافعی به همراه دارد. از دیدگاه بانکها، اشتراکگذاری دادهها اگرچه در نگاه اول ممکن است چالشی به نظر برسد، اما در بلندمدت میتواند مدل کسبوکار آنها را متحول کند:
- فرصتهای درآمدی جدید: با ارائه API به توسعهدهندگان، بانکها میتوانند از مدلهای مشارکتی بهره ببرند؛ برای مثال کارمزدی که بابت هر تراکنش انجامشده از طریق سرویسهای ثالث دریافت کنند یا در سود حاصل از محصولات فینتک شریک شوند. بانکهایی که به پلتفرمهای باز تبدیل شوند، میتوانند مانند یک بازارچه (Marketplace) عمل کرده و تنوع خدماتشان را بدون سرمایهگذاری مستقیم افزایش دهند. این همکاریها در نهایت به خلق جریانهای درآمدی تازه برای بانکها منجر خواهد شد.
- کاهش هزینهها و بهبود کارایی: اتصال مستقیم سیستمهای بانک به سرویسدهندگان بیرونی از طریق API، بسیاری از فرایندهای پرهزینه و زمانبر سنتی را حذف میکند. برای نمونه، به جای توسعه داخلی هر خدمت جدید، بانک میتواند با یک استارتاپ فینتک که آن خدمت را ارائه میدهد همکاری کند. این کار هزینههای عملیاتی بانک را کاهش داده و زمان عرضه محصولات جدید به بازار را کوتاهتر میکند.
- نوآوری و توسعه محصول: در یک اکوسیستم باز، بانکها میتوانند از خلاقیت و چابکی فینتکها بهرهمند شوند. ترکیب زیرساخت و تجربه بانکهای بزرگ با ایدههای نوآورانه استارتاپها منجر به ابداع محصولات مالی جدیدی میشود که شاید بانکها به تنهایی قادر به توسعه سریع آن نبودند. این نوآوری مشارکتی در نهایت به نفع بانکها است زیرا خدمات جذابتری برای جذب و نگهداشت مشتری خواهند داشت.
- بهبود رضایت مشتری و وفاداری: هر چه خدمات ارائهشده به مشتری کاملتر و یکپارچهتر باشد، رضایت وی بیشتر میشود. بانکداری باز با فراهم کردن سرویسهای یکجا و همگرا (مثلا مشاهده تمامی حسابها در یک اپلیکیشن) تجربه کاربری بهتری خلق میکند که حتی اگر توسط یک فینتک ارائه شده باشد، بانک اصلی نیز از رضایت مشتری منتفع میگردد. یک مشتری راضی کمتر بانک خود را ترک میکند، حتی اگر از سرویسهای چند موسسه به طور همزمان استفاده کند.
به این ترتیب، بانکداری باز را میتوان سکویی جدید برای نظام بانکی دانست که در آن بانکها از ساختارهای بسته سنتی خارج شده و با ایفای نقش فعال در اکوسیستم دیجیتال، بقای خود را در عصر جدید تضمین میکنند.
البته بهرهگیری از این مزایا مستلزم آن است که بانکها دیدگاه سنتی را کنار بگذارند و با آغوش باز به استقبال شراکت با فینتکها بروند.
چالشها و ریسکهای بانکداری باز
با وجود تمام مزایای یادشده، پیادهسازی بانکداری باز بدون چالش و ریسک نیست. در واقع، موفقیت این رویکرد وابسته به مدیریت صحیح مخاطرات و موانع بالقوه است. در این بخش به مهمترین چالشهای بانکداری باز میپردازیم:
امنیت و حفظ حریم خصوصی دادهها: بزرگترین نگرانی در بانکداری باز، مسئله امنیت اطلاعات مشتریان است. هنگامی که دادههای حساس مالی قرار است بین نهادهای مختلف دست به دست شوند، باید اطمینان حاصل شود که راههای نفوذ و سوءاستفاده به حداقل ممکن برسد. هرگونه ضعف امنیتی میتواند منجر به افشای اطلاعات حسابها، سرقت هویت یا کلاهبرداری مالی شود. برای مقابله با این ریسک، اقدامات امنیتی شدیدی لازم است، از جمله: احراز هویت چندعاملی (برای مثال ارسال کد تایید به تلفن همراه)، رمزنگاری قوی تبادل دادهها (استفاده از پروتکلهای SSL/TLS)، تعیین سطوح دسترسی محدود و امکان نظارت و لغو دسترسی فوری توسط مشتری. اعتماد عمومی به بانکداری باز زمانی حاصل میشود که مشتریان بدانند حریم خصوصیشان کاملا رعایت شده است.
نبود استانداردهای یکپارچه و مسائل فنی: برای این که سیستم بانکداری باز به خوبی کار کند، نیازمند استانداردهای مشترک فنی میان بانکها و فینتکهاست. در حال حاضر در سطح جهانی استانداردهایی مثل PSD2 و OpenAPI وجود دارد، اما ممکن است هر کشور یا هر بانک پیادهسازی فنی متفاوتی داشته باشد. این عدم هماهنگی میتواند یک مانع باشد؛ چرا که توسعهدهندگان باید خود را با قالبهای مختلف تطبیق دهند. علاوه بر این، ارتقای زیرساختهای فناوری بانکها برای پشتیبانی از حجم بالای درخواستهای API و تضمین پایداری سرویس اهمیت زیادی دارد. بانکهایی که سیستمهای قدیمی (Legacy) دارند، نیازمند سرمایهگذاری در نوسازی فناوری اطلاعات خود هستند تا بتوانند در اکوسیستم باز حضور یابند.
چالشهای قانونی و نظارتی: بانکداری باز در بسیاری از کشورها مفهوم جدیدی است و بنابراین ممکن است چارچوبهای قانونی روشنی برای آن وجود نداشته باشد. پرسشهایی مانند مسئولیت حقوقی در قبال تخلف یک شرکت ثالث، نحوه رسیدگی به شکایات مشتریان، الزامات صدور مجوز برای ارائهدهندگان خدمات API و امثال این موارد باید توسط نهادهای ناظر تبیین شود. نبود قوانین مشخص میتواند هم برای بانکها و هم برای فینتکها عدم اطمینان ایجاد کند.
از سوی دیگر، وجود قوانین بسیار سختگیرانه نیز شاید سرعت نوآوری را کاهش دهد. یافتن تعادل مناسب در تنظیمگری (Regulation) یک چالش کلیدی برای دولتها و بانکهای مرکزی است. تجربه اروپا نشان داده که مقررات هوشمندانه (مانند PSD2) میتواند محرک رشد باشد، به شرطی که همزمان حفاظت از مصرفکننده و فضای رقابتی سالم تضمین شود.
مقاومت فرهنگی و اعتمادسازی: تحول از بانکداری سنتی به بانکداری باز نیازمند تغییر فرهنگ در بین مشتریان و حتی کارمندان بانکها است. برخی مشتریان ممکن است نسبت به اشتراکگذاری اطلاعات مالی خود با شرکتهای غیربانکی بدبین باشند و ترجیح دهند همه کارها فقط از طریق بانکشان انجام شود.
رفع این نگرانی نیازمند فرهنگسازی و آموزش است تا کاربران درک کنند که بانکداری باز با رضایت و نظارت کامل آنها انجام میشود و مزایای ملموسی برایشان دارد. همچنین برخی بانکهای سنتی ممکن است در ابتدا در برابر این تغییر مقاومت کنند یا آن را تهدیدی برای خود ببینند. غلبه بر این مقاومتها نیازمند گفتگو، آموزش و نشان دادن نمونههای موفق است. اعتمادسازی تدریجی از طریق پروژههای پایلوت و ارائه خدمات ارزشمند، میتواند فرهنگ استفاده از بانکداری باز را نهادینه کند.
به طور خلاصه، هرچند بانکداری باز یک انقلاب مالی محسوب میشود، اما اجرای آن باید با دقت فراوان همراه باشد. امنیت به عنوان ستون فقرات این سیستم نباید فدا شود، استانداردها و قوانین باید همگام با پیشرفت فناوری تدوین گردند و همه ذینفعان باید در جهت ایجاد اعتماد و همکاری تلاش کنند. تنها در این صورت است که منافع چشمگیر بانکداری باز محقق خواهد شد و چالشهای آن تحت کنترل درمیآید.
بانکداری باز در بازارهای بینالمللی
نگاهی به صحنه بینالمللی نشان میدهد که بانکداری باز در سالهای اخیر از یک مفهوم نوآورانه به جریان اصلی خدمات مالی در بسیاری از کشورها تبدیل شده است. البته سرعت پیشرفت و نحوه پیادهسازی آن در مناطق مختلف متفاوت بوده است.
اروپا، مهد بانکداری باز: اتحادیه اروپا را میتوان پیشگام مقرراتگذاری در زمینه بانکداری باز دانست. با اجرای PSD2 از سال ۲۰۱۸، تمامی بانکهای اروپایی موظف شدند APIهای لازم برای دسترسی به اطلاعات حساب و انجام پرداخت را در اختیار ارائهدهندگان خدمات پرداخت (TPPها) قرار دهند.
هدف این دستورالعمل، افزایش رقابت و نوآوری در بازار پرداخت و بانکداری بود. در نتیجهی این سیاست، موجی از استارتاپهای فینتک در اروپا شکل گرفت که خدمات متنوعی بر پایه دادههای بانکی ارائه میکردند (از مدیریت مالی شخصی گرفته تا اعتبارسنجی و پرداخت آنلاین). کشور انگلستان نیز با وجود این که دیگر عضو اتحادیه اروپا نیست، با ابتکار خود (ابتکار Open Banking UK) گامهای سریعی برداشت و گروه ۹ بانک بزرگ (معروف به CMA9) را ملزم به اجرای استانداردهای باز کرد. امروز انگلستان یکی از موفقترین نمونههای اجرا را دارد؛ به طوری که بیش از ۱۱ میلیون کاربر فعال از خدمات بانکداری باز بهره میبرند و ماهانه بیش از ۲۲ میلیون تراکنش از این طریق انجام میشود.
به عبارتی حدود ۱۴٪ از مشتریان دیجیتال بانکها در بریتانیا از حداقل یک سرویس مبتنی بر بانکداری باز استفاده کردهاند که رقم چشمگیری است.
آمریکای شمالی: در ایالات متحده آمریکا بانکداری باز بیشتر به صورت محرک بازار (Market-Driven) پیش میرفت تا مقررات الزامآور. پلتفرمهایی مانند Plaid، Yodlee و غیره سالهاست که با روشهایی (از جمله اسکریپتنویسی و APIهای غیراستاندارد) اتصال بین بانکها و اپلیکیشنهای مالی را برقرار کردهاند. اما اخیرا رگولاتورها نیز به طور جدی وارد عمل شدهاند. در اکتبر ۲۰۲۴ دفتر حفاظت مالی مصرفکننده (CFPB) قانون معروف به بخش ۱۰۳۳ را نهایی کرد که چارچوب حقوقی برای دسترسی مصرفکنندگان به دادههای مالیشان نزد موسسات مالی تعیین میکند.
هدف این قانون تسهیل رقابت و نوآوری در سیستم مالی آمریکا از طریق ایجاد استانداردهای باز است. با توجه به وجود بیش از ۴۰۰۰ بانک خردهفروشی در آمریکا و بازار پراکنده، این گام میتواند تحولآفرین باشد. یک نظرسنجی در آمریکا نشان داده که ۵۵٪ مردم نام بانکداری باز را شنیدهاند و نسبت به آن دید مثبتی دارند، که نویدبخش پذیرش آن در سالهای آینده است. در کانادا نیز پس از چند سال بررسی توسط دولت، چارچوب اجرای بانکداری باز طراحی شده و انتظار میرود زیر نظر آژانس نظارت مالی (FCAC) پیادهسازی شود.
آسیا و اقیانوسیه: در منطقه آسیااقیانوسیه رویکردهای متنوعی مشاهده میشود. استرالیا از سال ۲۰۲۰ قانون حق دادههای مصرفکننده (CDR) را اجرا کرد که ابتدا در حوزه بانکداری (بانکداری باز) آغاز شد و سپس به سایر صنایع مالی و غیرمالی تسری یافت. با این حال، استقبال کاربران استرالیایی از خدمات بانکداری باز کمتر از حد انتظار بوده و دولت مشغول بازبینی راهکارها برای بهبود است.
سنگاپور و هنگکنگ با رویکردی داوطلبانه و همکاری صنعت و رگولاتور، استانداردهای API بانکی منتشر کرده و بانکها را به باز کردن تدریجی دادهها تشویق کردهاند. هند نیز طرح جسورانهای به نام India Stack معرفی کرده که به افراد اجازه میدهد اطلاعات مالی خود (از حساب بانکی گرفته تا بیمه و سرمایهگذاری) را به شکل قابل حمل و کنترلشده میان ارائهدهندگان به اشتراک بگذارند. بسیاری از دیگر کشورهای آسیایی (مانند ژاپن، کره جنوبی، مالزی) نیز یا قوانین بانکداری باز را تصویب کردهاند یا در مرحله آزمایشی قرار دارند. به طور کلی در این منطقه، بانکداری باز بخشی از حرکت وسیعتر به سوی فینتکسازی نظام مالی است.
خاورمیانه و آفریقا: در خاورمیانه نیز برخی کشورها پیشرو بودهاند. بحرین در سال ۲۰۱۸ چارچوب بانکداری باز را تصویب و پیاده کرد و چندین بانک بحرینی APIهای خود را منتشر کردند. عربستان سعودی نیز با ابتکار Open Banking Program، فاز به فاز بانکداری باز را اجرایی میکند و انتظار میرود در سالهای آینده تمامی بانکهای سعودی APIهای باز ارائه دهند. در آفریقا، کشورهای کنیا، نیجریه و آفریقای جنوبی در زمینه فینتک فعال هستند و مفاهیم نزدیک به بانکداری باز (مانند کیف پولهای همراه و زیرساختهای پرداخت یکپارچه) توسعه یافته، اما چارچوب رسمی بانکداری باز هنوز در مراحل اولیه است. با این وجود، نیاز به دسترسی مالی در این کشورها باعث شده استارتاپهای آفریقایی راهحلهای خلاقانه برای اشتراکگذاری داده (اغلب بدون انتظار مقررات دولتی) ایجاد کنند.
بانکداری باز در ایران
بانکداری باز در ایران نیز مفهومی نوپا است و در سالهای اخیر توجه بانکها، شرکتهای پرداخت و رگولاتورهای مالی کشور را به خود جلب کرده است. هرچند ایران در حوزه بانکداری الکترونیک (مانند کارتهای بانکی و شبکه شتاب) پیشرفتهای خوبی داشته، اما پیادهسازی جامع بانکداری باز هنوز در مراحل ابتدایی قرار دارد. از حدود نیمه دهه ۹۰ شمسی، برخی بانکهای ایرانی و شرکتهای فنآوری مالی متوجه مزایای مدل Open Banking شدند و پروژههایی را در این زمینه آغاز کردند.
هدف این بوده که استارتاپها و فینتکهای داخلی بتوانند به این سرویسها متصل شده و محصولات نوآورانهای خلق کنند. نتیجه چنین اقدامی ایجاد یک اکوسیستم بانکی متفاوت است که در آن کسبوکارهای مختلف (به خصوص استارتاپها) میتوانند با بهرهگیری از خدمات پایه بانکی، ارزش افزوده جدیدی برای مشتریان ایجاد کنند. به عنوان نمونه، ترکیب اطلاعات چند حساب بانکی یک مشتری در یک اپلیکیشن میتواند دید دقیقتری از وضعیت مالی به او بدهد و انجام امور را سادهتر کند.
با این حال، چالشهای بومی قابل توجهی نیز بر سر راه اجرای کامل بانکداری باز در ایران وجود دارد. یکی از مهمترین موانع، نبود چارچوب قانونی و نظارتی مشخص تا این لحظه است. هنوز مقررات مدونی از سوی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در خصوص نحوه ارائه APIهای بانکی، حدود اختیارات فینتکها، حفاظت از دادههای مشتریان و مسئولیت حقوقی طرفین منتشر نشده است. البته بحثهایی در جریان است و احتمال میرود در برنامه هفتم توسعه یا اسناد بالادستی به موضوع اقتصاد دیجیتال و بانکداری دیجیتال اشاره شود. تدوین مقررات شفاف و بهروز توسط بانک مرکزی، پیشنیاز اساسی گسترش بانکداری باز در کشور است. بدون قوانین حمایتی، بانکها با احتیاط حرکت میکنند و استارتاپها نیز با ریسک و عدم اطمینان مواجهاند.
چالش دیگر، زیرساختهای فنی است. سیستم بانکی ایران اگرچه در بخش پرداخت الکترونیک بسیار گسترده و موفق عمل کرده، اما برای ارائه سرویسهای باز مبتنی بر API نیازمند ارتقاءهای فنی است. بانکها باید در معماری نرمافزاری خود تغییرات بدهند، درگاههای API امن و پایدار ایجاد کنند، توان پردازشی سرورهای خود را بالا ببرند و تیمهای متخصص مدیریت API را به کار گیرند. این اقدامات هزینهبر و زمانبر است و برخی بانکها هنوز آمادگی کامل را ندارند. همچنین باید یک استاندارد مشترک ملی برای APIهای بانکی تعریف شود تا توسعهدهندگان بتوانند به سادگی با همه بانکها ارتباط برقرار کنند. احتمال دارد شتابدهندهها یا نهادهایی نظیر شاپرک در این مسیر ورود کنند و استانداردهایی پیشنهاد دهند.
از منظر فرهنگی و پذیرش توسط ذینفعان نیز ایران نیاز به زمان دارد. مشتریان ایرانی به تدریج با خدمات فینتکی مانند کیفپولهای الکترونیک، اپلیکیشنهای پرداخت قبض و موبایلبانکها خو گرفتهاند، اما مفهوم واگذاری دادههای حساب بانکی به یک اپ دیگر هنوز کاملا رایج نشده است.
بانکها هم باید نگرانی سنتی از دست دادن انحصار مشتری را کنار بگذارند و مزایای همکاری را درک کنند. خوشبختانه روند کلی صنعت مالی نشان میدهد که تحول دیجیتال در کشور اجتنابناپذیر است و بازیگران عمده به این سمت حرکت خواهند کرد. به طور خلاصه، ایران در مسیر بانکداری باز قرار گرفته اما گامهای اولیه را برمیدارد. کارشناسان معتقدند اگر با استانداردهای جهانی همگام نباشیم، حداقل عقبماندگی قابل توجهی هم نداریم.
لازم است با حمایت بانک مرکزی و تدوین قوانین مناسب، همچنین سرمایهگذاری بانکها در فناوری و امنیت، بستر لازم مهیا شود. در آن صورت، فرصتهای بسیاری برای فینتکهای ایرانی ایجاد خواهد شد تا خدمات خلاقانهای به مردم ارائه دهند. نتیجه نهایی میتواند افزایش رقابت، بهبود کیفیت خدمات مالی و رضایت بیشتر مشتریان ایرانی باشد.
بانکداری باز اینجاست که بماند
بانکداری باز را میتوان یکی از مهمترین روندهای تحولآفرین در صنعت خدمات مالی دانست که مرکز ثقل را از بانک به مشتری منتقل میکند. در این رویکرد نوین، مشتری حق انتخاب و کنترل بیسابقهای بر روی اطلاعات و خدمات مالی خود دارد و میتواند از ترکیب خدمات بهترین ارائهدهندگان بهرهمند شود. در سطح جهانی، بانکداری باز از مرحله نظریه عبور کرده و در بسیاری از کشورها به صورت عملیاتی در آمده است. اروپا با اقدامات خود نشان داد که تنظیمگری هوشمند چگونه میتواند نوآوری را به ارمغان بیاورد. اکنون میلیونها نفر در جهان از خدمات مبتنی بر بانکداری باز استفاده میکنند و این رقم به سرعت در حال رشد است.
روندها حاکی از آن است که در آینده نزدیک وارد عصر امور مالی باز (Open Finance) خواهیم شد که دامنه آن فراتر از بانکها است و به کل صنعت مالی و حتی سایر صنایع دادهمحور کشیده میشود. بنابراین حرکت به سوی اکوسیستمهای باز مالی یک جهتگیری قطعی برای دهه آینده است. در ایران نیز هرچند با تاخیر، اما قطار بانکداری باز به راه افتاده است. برای آنکه این مسیر به مقصود برسد، اقدام هماهنگ همه ذینفعان ضروری است: بانک مرکزی باید چارچوبهای نظارتی و حمایتی لازم را فراهم کند، بانکها باید سرمایهگذاری در زیرساخت و تغییر نگرش را در اولویت قرار دهند، شرکتهای فینتک باید بر ارائه خدمات ارزنده و امن تمرکز کنند و مشتریان نیز با آگاهیبخشی، به استفاده از این خدمات ترغیب شوند.
این مدل بانکداری پلی است میان سنت و مدرنیته که اگر درست بنا شود، منافع آن نصیب همه خواهد شد. بانکداری باز نه یک تهدید، بلکه یک فرصت تاریخی برای ارتقای نظام مالی است و بهرهمندی از آن مستلزم نوآوری همراه با مسئولیتپذیری است. آینده از آن کسانی است که این تحول را به رسمیت بشناسند و خود را با آن تطبیق دهند. بانکداری باز دریچهای نو به روی خدمات مالی گشوده است، دریچهای که چشمانداز آن، مشتریمحوری، نوآوری مستمر و رشد فراگیر در صنعت مالی خواهد بود.
بانکداری باز مدلی نوین در صنعت بانکداری است که طی آن بانکها اطلاعات مالی مشتریان (مثل جزئیات حساب و تراکنشها) را با کسب اجازه از خود مشتری، در اختیار شرکتهای ثالث معتمد قرار میدهند. این کار از طریق رابطهای برنامهنویسی کاربردی (API) صورت میگیرد.
مهمترین مزیتها عبارتاند از: دسترسی به خدمات گستردهتر و انتخاب آزادانهتر بین آنها، بهبود قابل توجه در تجربه کاربری (سرعت و سهولت انجام امور مالی)، امکان مدیریت یکپارچه امور مالی (برای مثال مشاهده همه حسابها در یک اپلیکیشن)، دریافت توصیهها و سرویسهای شخصیسازیشده براساس الگوی مصرف مالی فرد، صرفهجویی در هزینهها به دلیل افزایش رقابت بین ارائهدهندگان، و در نهایت افزایش شفافیت و کنترل مشتری بر دادهها و حریم خصوصی خود.
امنیت دادهها در بانکداری باز اولویت شماره یک است. بانکها و شرکتهای فینتک مجاز مجبورند از پروتکلهای امنیتی قوی برای تبادل اطلاعات استفاده کنند، مانند ارتباطات رمزنگاریشده (SSL/TLS)، احراز هویت چندمرحلهای برای ورود کاربران و مکانیزمهای ضدتقلب. همچنین فقط شرکتهایی میتوانند به دادههای بانکی دسترسی یابند که زیر نظر رگولاتور مربوطه مجوز داشته باشند و به طور مرتب از نظر رعایت استانداردهای امنیت و حریم خصوصی ارزیابی شوند.
خیر، بانکداری باز به معنای حذف بانکها نیست بلکه تغییر نقش و نحوه خدماتدهی آنهاست. در مدل بانکداری باز، بانکهای سنتی همچنان به عنوان نگهبانان امن پول و دادههای مشتریان باقی میمانند و خدمات اصلی بانکداری (مانند سپردهگذاری، اعطای وام، مدیریت حسابها) را فراهم میکنند. تفاوت در این است که بانکها دیگر تنها ارائهدهنده مستقیم همه خدمات به مشتری نیستند، بلکه اجازه میدهند شرکتهای ثالث بر بستر منابع آنها خدمات مکمل ارائه دهند.